سی می طنز آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ صفحات وبلاگ آمار وبلاگ
چهارشنبه 91 خرداد 24 :: 9:0 عصر :: نویسنده : ستاره رضایی
یک جنتلمن انگلیسی صبح میره خونه ی دوستش، بعد از یه ساعت میاد که بره دوستش میگه نهار بمون، نهار میمونه، بعد نهار میاد بره دوستش میگه: حالا بیا یه دست تخته بزنیم، بازی تموم میشه میاد بره دوستش میگه: بدون شام که نمیشه. شام میخوره میاد بره دوستش میگه دیر وقته! بخواب فردا برو، میخوابه. صبح میاد بره دوستش میگه: با شیکم خالی؟ بمون بعد صبحونه برو، یارو میگه: نه دیگه، خانم بچه ها تو ماشین منتظرند !!! موضوع مطلب : |
||